خانوادهای چشم به راه مهر مسئولان و خیران
اسمش «دختر سالارآبادی» بود، خانهاش هیچ امکاناتی نداشت و خانه چوبی و کاهگلی آنها در میان خانههای سنگی و آهنی همسایهها از دور پیدا بود، پنجرهای که با تور آهنی بسته شده بود و دروازهای که انگار از بسته بودن شرم داشت. هرچند با وجود همه این کاستیها این خانه همچنان پا برجا بود و با وجود تیرهای چوبی فرسوده، استوار مانده بود. این خانه نه حمامی داشت که چارچوبی برای آن وجود داشته باشد و نه سرویس بهداشتی که اثری از بهداشت در آن باشد.
به گزارش آفتاب دل، مردم در جامعه با توانهای مختلف مالی در کنار یکدیگر زندگی میکنند وگاه برخی ازنظر معیشت آنچنان در رنج و سختی هستند که به زحمت روزگار خود را میگذرانند.
نین خانوادههایی نیازمند حمایت و کمک هستند که پس از پیروزی انقلاب این موضوع بسیار مورد توجه قرار گرفت و درنهایت نهاد حمایتی کمیته امداد امام خمینی(ره) این قشرهای ضعیف جامعه را زیرپوشش قرار داد.
چنین خانوادهها و افرادی در گوشه و کنار کشور دیده میشوند و کردستان نیز از این قاعده مستثنا نیست. در این استان نیزگاه و بیگاه خبر از رنجهای این قشر میشنویم که البته حس نوع دوستی مردم این استان و همچنین احساس وظیفه نهادهای متولی سبب میشود تا در کوتاهترین زمان ممکن حداقل بخشی از مشکلات این قشر رفع شود.
این بار نیز خانوادهای نسبتا پرجمعیت در گوشهای از این استان پهناور روزگار را به سختی میگذرانند و البته وجود یک فرزند معلول نیز مزید بر علت شده است.
سقف نامطمئن
اسمش «دختر سالارآبادی» بود، خانهاش هیچ امکاناتی نداشت و خانه چوبی و کاهگلی آنها در میان خانههای سنگی و آهنی همسایهها از دور پیدا بود، پنجرهای که با تور آهنی بسته شده بود و دروازهای که انگار از بسته بودن شرم داشت. هرچند با وجود همه این کاستیها این خانه همچنان پا برجا بود و با وجود تیرهای چوبی فرسوده، استوار مانده بود. این خانه نه حمامی داشت که چارچوبی برای آن وجود داشته باشد و نه سرویس بهداشتی که اثری از بهداشت در آن باشد.
آن روز در پذیرایی از مهمانهای ناخوانده، نه آبی آورده شد، نه شربتی و نه میوهای. انگار دختر عادت کرده بود تنها با محبت و روی گشاده از مهمانهایش پذیرایی کند. از دیدن آشپزخانه وگونه سرخ دختران «دختر بانو» فهمیدم که آشپزخانه این بانو سرشار از مهر و پر بوده از خوراکیهای بهشتی مهر و محبت مادرانه. شاید به همین دلیل بود که همیشه دخترانش با اینکه سیاهپوش و داغدار پدر بودند، اما هنوز در جواب لبخند مادر، لبخند را تحویل میدادند.
ما چه میدانیم درپس هر نگاه معصوم دختران «دختربانو» چه نیازهایی نهفته بود که چشم از ما برنمی داشتند. در پس سکوت آرام دختر دبیرستانی وی زخم کدام غم وجود داشت که هرگز به حرمت مادر سر باز نکرده بود.
من عشق را در میان رابطه خوب «دختر بانو» با جاری وی دیدم که با وجود سالها تحمل مشقت، هنوزهم در کنار یکدیگر در آلونکی کاهگلی که با دستان خالی و قلبی پر از عشق دو برادر بنا شده است و در گذر عصر آهن هنوز خاکی مانده بود، زندگی میکردند.
تنها غمش دوری از فرزند معلولش بود
هربار که از دردهای «دختربانو» پرسیدم، دستانش را به آسمان میگرفت و شکر خدا را به جا آورد. در میان آن همه رنج و مشقت بعد از فوت همسر، هنوز تنها غمش دوری فرزند معلولش بود که به دلیل مشکلات موجود در خانه و ناتوانی در تأمین مخارج پرستاری، او را به مرکز نگهداری معلولان در قروه فرستاده بود.
فضای خانه کاهگلی برای زندگی 10نفر، آنقدر تنگ بود که معلول دردانهاش در آن درد میکشید و مادر را مجبور کرده بود از فرزندی که سالها با عشقتر و خشکش کرده بود، دل بکند.
واریز یارانه برای نگهداری فرزند معلول
تنها منبع درآمد او بعد از مرگ همسر دستفروشش، یارانه ماهانهای است که برای تأمین مخارج فرزند معلولش بهصورت مستقیم به حساب مرکز نگهداری از معلولان قروه واریز میشود تا فرزند ناتوانش که درک این زندگی پرمشقت را نداشت، درد نکشد، اما خود و فرزندان دیگرش با صدقههای مردم و حقوق ناچیز کمیته امداد در بدترین وضع معیشتی به سر میبرند.
سالارآبادی، سالارزاده است، چراکه صبورانه، شکرگزاری از خدا را فدای تنگدستی و گذران زندگی سختش نکرده است. دختر سالارآبادی در گفتوگو با همشهری اظهارمی کند: همسرم تا زنده بود با دستفروشی بخشی از مخارج خانواده را تأمین میکرد، شکرخدا تا او بود، نان و آبی هم بود تا فرزندانم گرسنه سر بر زمین نگذارند، اما 3ماه پیش شوهرم براثر حمله قلبی در گذشت و ما را در این شرایط سخت تنها گذاشت و رفت.
وی با اشاره به کمکهای برخی از مؤسسههای غیردولتی شهر و همچنین حمایتهای کمیته امداد امام خمینی(ره) بهویژه بعد از فوت همسرش میگوید: 4فرزند دارم و سالهاست در این خانه با خانواده برادر شوهرم که آنها نیز 3فرزند دارند زندگی میکنیم.
نوازش مادرانه
سالارآبادی درهمه لحظاتی که ما به حرفهایش گوش میدادیم، مشغول مرتب کردن موهای دختر کوچکش بود.گویی این تنها سرگرمی دستان پینه بستهاش بود.
وی عنوان میکند: دختر بزرگم را با جهیزیه کمیته امداد امام خمینی(ره) عروس کردم و دختر دیگرم نیز در سال اول دبیرستان تحصیل میکند و از دانشآموزان ممتاز مدرسه است.
سالارآبادی در میان این همه درد، تنها دردش را درد فرزندی معلول میداند که تهیدستی و ناتوانی در نگهداریاش، او را مجبور کرده بود با حس مادرانهاش بجنگد و فرزندش را که هرگز به وی چشم معلول ننگریسته به مرکز نگهداری از معلولان در قروه بفرستد.
وی میگوید: کسانی که از وضع زندگیام باخبرند، بارها گفتهاند که یارانه را به حساب مرکز نگهداری معلولان واریز نکنم، اما فکر تلخ شدن وضع معیشتی فرزندم دور از محبتهای مادرانه، با وجود همه دردهایم مرا از انجام این کار بازمی دارد.
سالارآبادی دوباره با نگاه به فرزندانش، حرفش را قطع میکند و میافزاید: البته ما به این زندگی پرمشقت خود عادت کردهایم. اگر هزینههای فرزند معلولم بر دوشم نبود، من و فرزندانم با همان یارانه هم میتوانستیم زندگی را راحتتر بگذرانیم.
امروز وقتی سقف کاه گلی خانه این بانو را دیدم فهمیدم که باران، همیشه هم حسی شاعرانه نیست شاید در گوشهای از شهر همین باران که ما از دیدنش لذت میبریم، درد زنی تنها و تهیدست باشد.
مؤسسهها به دنبال حمایت از اقشار ضعیف
مدیر کمیته امداد امام خمینی(ره) کامیاران در گفتوگو با همشهری درباره وضع این خانواده اظهارمی کند: این خانواده حدود 10سال پیش با بررسی وضع معیشتی و مسکونیشان، زیرپوشش این نهاد حمایتی قرار گرفتند.
«حبیبالله امانی» با اشاره به پرداخت مستری ماهانه و همچنین سایر کمکهای این نهاد مردمی به این خانواده میگوید: صدای فقر این خانواده حتی به گوش مؤسسههای غیردولتی از جمله مؤسسه «باقیات و الصالحات» نیز رسیده است و این خانواده گاهی از سوی چنین مراکزی نیز مورد حمایت قرار میگیرند.
وی نیاز این خانواده را فراتر از کمکهای دولتی، غیردولتی و حتی مردمی میداند و ادامه میدهد: با توجه به محدود بودن منابع دولتی کمیته امداد امام خمینی(ره)، مسئولان این نهاد با احساس مسئولیت انسانی نسبت به این خانواده، درحال مکاتبههایی برای جذب کمک مؤسسه خیریه «الزهرا» در تهران هستند که امیدواریم به نتیجه برسد و بتوانیم با رفع بخشی از مشکلات این قشر، مرهمی بر بخشی از زخمهای آنها باشیم.
مدیر کمیته امداد امام خمینی(ره) کامیاران همچنین با اشاره به تلاش کمیته امداد امام خمینی(ره) برای خرید 2واحد آپارتمان در طرحهای مسکن مهر برای این 2خانواده نیازمند از محل زکات، اظهارمی کند: البته با توجه به اینکه خرید 2واحد مسکونی از توان کمیته امداد امام خمینی(ره) خارج است، در این اقدام خیرخواهانه نیازمند کمکهای مردمی و خیرخواهانه خیران هستیم تا شاهد رفع مشکلات پایهای و معیشتی این خانواده باشیم.
آوات یوسفی- روزنامه همشهری